حسین بن محمد نجارحسین بن محمد نَجّار، متکلم قرن دوم و سوم و مؤسس فرقه نجاریه یا حسینیه است. فهرست مندرجات۲ - درگذشت ۳ - عقاید نجار ۳.۱ - در مورد صفات خدا ۳.۲ - در مورد حضور خدا ۳.۳ - در مورد رؤیت ۳.۴ - در مورد ایمان ۳.۵ - در مورد معرفت ۳.۶ - در مورد استطاعت ۳.۷ - در مورد اتفاقات جهان ۳.۸ - در مورد خلود ۳.۹ - در مورد کلام الله ۴ - تاثیر گذاشتن بر بعضی از مخالفین ۵ - تالیفات ۶ - فهرست منابع ۷ - پانویس ۸ - منابع ۱ - مشخصاتوی در شهر بم و به روایتی در قم به دنیا آمد. کنیهاش ابوعبداللّه و از بافندگان کارگاه دیبابافی عباسبن محمد هاشمی (از متکلمان مُجَبِّره)، و به قولی ترازوساز بود. [۱]
ابنندیم (تهران)، ج۱، ص۲۲۹.
[۲]
محمدبن محمد بزدوی، کتاب اصولالدین، ج۱، ص۲۵۰، چاپ هانس پیترلینس، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
[۳]
احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج۲، ص۳۵۰، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره (بیتا).
جزئیات زندگی وی در منابع نیامده است. ۲ - درگذشتوی در حدود سال ۲۲۰ درگذشت. [۴]
ج ۱، ستون ۳۰۳، اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج ۱، در حاجیخلیفه، ج ۵.
این تاریخ را گزارشی تأیید میکند که طبق آن نجار بر اثر اندوه حاصل از جدال با ابراهیمبن سیار نظّام، متکلم معتزلی ــکه سال مرگ او را بین ۲۲۰ تا ۲۳۰ ذکر کردهاندــ درگذشت. [۵]
ابنندیم (تهران)، ج۱، ص۲۲۹.
۳ - عقاید نجارعقاید نجار تا پایان حکومت مأمون عباسی (۱۹۸ـ۲۱۸)، در ناحیه ری، کاملا شناخته شده بود. [۶]
قسم ۱، ص ۸۱، محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب المللو النحل، چاپ محمدبن فتحاللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶) چاپ افست قم ۱۳۶۷ش.
هر چند وی در آغاز واقعه محنت زنده بوده است، دلیلی نداریم که شخصآ در این واقعه دست داشته، اما عقاید وی از طریق شاگردش، محمدبن عیسی، معروف به بُرغوث (برغوثیه)، در گسترش محنت نقش داشته است. [۷]
ابنتیمیه، منهاج السنةالنبویة، ج۲، ص۶۰۱ـ۶۰۴، چاپ محمد رشاد سالم، (ریاض) ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
نجار در استفاده از عقاید مختلف محدودیتی برای خود قائل نبود، از اینرو در عین اینکه شاگرد و حامی بِشربن غَیاث مَریسی، متکلمِ مُرجِئی، بهشمار میآمد، در برخی موضوعات پیرو ضِراربن عمرو، متکلم جبرگرا (متوفی ۱۹۰)، بود که کتابهایی در رد مرجئه نگاشته بود. منابع نجار به این دو شخص محدود نمیشد و عقاید معتزله و اهل سنّت و حتی منابع اباضی و در فقه، منابع حنفی را هم در بر میگرفت. وی در عین حال عقاید خاص خود را داشت و از کسی تبعیت محض نمیکرد. [۸]
عبدالقاهربن طاهر بغدادی، کتاب اصولالدین، ج۱، ص۳۳۴، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۹]
محمدبن محمد بزدوی، کتاب اصولالدین، ج۱، ص۱۲، چاپ هانس پیترلینس، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
[۱۰]
کتاب المللو النحل، چاپ محمدبن فتحاللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶) چاپ افست قم ۱۳۶۷ش.
این گستره وسیع منابع موجب شده است آرای نجار درباره عقاید کلامی ناسازگار به نظر برسد و کتابهای ملل و نحل را نیز در تعیین جایگاه وی در چارچوبهای رایج فرقهای به اختلاف انداخته است. مثلاً، شهرستانی [۱۱]
قسم ۱، ص ۷۹، محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب المللو النحل، چاپ محمدبن فتحاللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶) چاپ افست قم ۱۳۶۷ش.
[۱۲]
قسم ۱، ص ۸۱، محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب المللو النحل، چاپ محمدبن فتحاللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶) چاپ افست قم ۱۳۶۷ش.
وی را، با توجه به اقرار خود نجار، از جبریه میداند و در عین حال تأکید میکند که بیشترِ معتزله اطراف ری به تعلیمات او وفادار بودند، ولی چندین گزارش دیگر، وی را به معتزله یا مرجئه منسوب میکنند. [۱۳]
علیبن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۳۵، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۱۴]
محمدبن محمد بزدوی، کتاب اصولالدین، ج۱، ص۱۲، چاپ هانس پیترلینس، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
[۱۵]
محمدبن محمد بزدوی، کتاب اصولالدین، ج۱، ص۲۸ـ۲۹، چاپ هانس پیترلینس، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
اشاعره اندیشههای نجار را از همه جریانهای فکری به خود نزدیکتر میدانستند و حتی خود اشعری در پارهای موضوعات، دیدگاههای وی را پذیرفته بود و معقول است که فرض کنیم به همین دلیل، عقاید نجار از بین نرفتند. آنچه از عقاید نجار بهجا مانده، سخنانی پراکنده و فاقد چارچوبی معین است که تنها میتوانند در درک مفاهیمی که او را از معاصرانش ممتاز میکنند، بهکار آیند. ۳.۱ - در مورد صفات خدانجار درباره صفات خدا موضع خاصی داشت که با موضع اشاعره و معتزله متفاوت بود. وی دیدگاه ضرار را در باب ویژگی سلبی صفات خدا اخذ کرد و از جمله معتقد بود که معنای جود لایزال خدا، نفی بخل از اوست؛ تکلم همیشگی او به این معناست که هیچگاه از تکلم عاجز نیست و منظور از مرید بودن (اراده داشتن) او این است که مغلوب نمیشود و به کاری وادار نمیگردد. [۱۶]
علیبن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۸۲، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۱۷]
علیبن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۲۸۴، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۱۸]
محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب المللو النحل، ج۱، ص۲۴۲، چاپ محمدبن فتحاللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶) چاپ افست قم ۱۳۶۷ش.
[۱۹]
حسنبن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (قسم الالهیات)، ج۱، ص۳۱، چاپ جعفر سبحانی، قم ۱۳۷۵ش.
[۲۰]
محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب المللو النحل، ج۱، ص۲۴۲، چاپ محمدبن فتحاللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶) چاپ افست قم ۱۳۶۷ش.
همچنین نجار، مانند ضرار، معتقد بود که خدا ماهیتی دارد که جز خود او کسی آن را نمیشناسد. [۲۱]
عبدالرحیمبن محمد خیاط، کتاب الانتصار و الرد علی ابنالراوندی الملحد، ج۱، ص۱۳۳، چاپ نیبرگ، بیروت ۱۹۸۶.
این تعبیر از ناشناختنی بودن ذاتالهی، با رویکرد سلبی او به صفات، هماهنگ است. ۳.۲ - در مورد حضور خداعقیده نجار درباره حضور خدا، به جَهمیه نزدیک میشود. وی همچون فیلسوفان عقیده داشت که خدا ذاتآ و وجودآ همه جا حاضر است، بیآنکه حضورش به معنای حضور علم و قدرتش یا به معنای حلول و مجاورت باشد. [۲۲]
محمدبن محمد بزدوی، کتاب اصولالدین، ج۱، ص۲۸ـ۲۹، چاپ هانس پیترلینس، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
[۲۳]
قسم ۱، ص ۸۲، محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب المللو النحل، چاپ محمدبن فتحاللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶) چاپ افست قم ۱۳۶۷ش.
[۲۴]
ابنمرتضی، کتاب المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، ج۱، ص۱۰۸، چاپ محمدجواد مشکور، (بیجا) ۱۹۸۸.
۳.۳ - در مورد رؤیتنجار نظر ضرار را درباره رؤیت ــکه میگفت انسان حس ششمی دارد که به یاری آن میتواند در بهشت خدا را ببیند [۲۵]
قسم ۱، ص ۷۹، محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب المللو النحل، چاپ محمدبن فتحاللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶) چاپ افست قم ۱۳۶۷ش.
[۲۶]
قسم ۱، ص ۸۱، محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب المللو النحل، چاپ محمدبن فتحاللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶) چاپ افست قم ۱۳۶۷ش.
ــ رد میکرد، اما معتقد بود که ممکن است چشمان آدمی قدرت شناختن پیدا کنند و جایز است که خدا قوه قلب را در چشم قرار دهد و از این راه انسان بتواند خدا را با چشمانش ببیند، یعنی به واسطه چشمانش به خدا علم پیدا کند، وگرنه رؤیت خدا با چشم، با غیر از این توضیح، ممکن نیست. [۲۷]
علیبن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۲۸۵، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۳.۴ - در مورد ایمانوی مانند مرجئه، ایمان را شناخت خدا و پیامبران و احکام شریعت و خضوع در برابر خدا و اقرار همه اینها به زبان میدانست و معتقد بود که اگر کسی بعد از یافتن حجت، یکی از این امور را نشناسد یا آن را بشناسد ولی بدان اقرار نکند، کافر است. [۲۸]
علیبن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۳۵، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۲۹]
عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بینالفرق، ج۱، ص۱۵۶، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بیتا).
خضوع را هم به این دلیل از شرایط ایمان میدانست که میگفت ابلیس هم خدا را شناخت و به این شناخت اقرار کرد، اما بر اثر کبرش کافر شد. [۳۰]
عبدالقاهربن طاهر بغدادی، کتاب الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۲، چاپ البیرنصری نادر، بیروت ۱۹۷۰.
بهعقیده نجار، ایمان متشکل از مجموع این خصال است و اگر خصلتی جداگانه محقق شود و خصلت دیگر محقق نشود، نه طاعتی انجام شده و نه ایمانی محقق گردیده، چرا که خدا با فرمانی واحد ما را به ایمان امر کرده است. به نظر وی ترک هر کدام از این خصال، گناه به شمار میرود و البته همچون معتزله اعتقاد داشت که انسان با ترک یک خصلت کافر نمیشود. نجار ایمان کامل را خلاصه همه طاعات میدانست و مانند مرجئه معتقد بود که ایمان افزوده میشود اما کاسته نمیشود و به مؤمن مادامی که کافر نشده است صفت ایمان اطلاق میشود. [۳۱]
علیبن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۶، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۳۲]
عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بینالفرق، ج۱، ص۱۵۶، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بیتا).
۳.۵ - در مورد معرفتوی مانند معتزله عقیده داشت که معرفت قبل از سمع و از راه نظر و استدلال واجب است، هر چند که عقل را مخالف سمع نمیدانست. [۳۳]
قاضی عبدالجباربن احمد، المحیط بالتکلیف، ج۱، ص۲۵۴، چاپ عمر سیدعزمی، (قاهره ۱۹۶۵).
[۳۴]
قسم ۱، ص ۸۱، محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب المللو النحل، چاپ محمدبن فتحاللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶) چاپ افست قم ۱۳۶۷ش.
۳.۶ - در مورد استطاعتدر باب استطاعت، وی همچون اشاعره معتقد بود که قدرت انجام دادن فعل هرگز بر فعل مقدّم نمیشود بلکه همراه با پیدایش فعل، از جانب خدا ایجاد میشود، و هر فعلی دارای استطاعت مخصوص به خود است که وجود و عدم فعل به آن بستگی دارد و با پیدایش فعل پدید میآید و با انجام شدن آن از بین میرود و شامل فعل دیگر نمیشود. مثلاً، استطاعتِ ایمان همان توفیق و تسدید و فضل و نعمت و احسان و هدایت است و استطاعتِ کفر، ضَلالت و خِذلان و بلا و شر. [۳۵]
علیبن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۲۸۳، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۳۶]
عبدالقاهربن طاهر بغدادی، کتاب اصولالدین، ج۱، ص۳۳۴، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳.۷ - در مورد اتفاقات جهاننجار، تحت تأثیر گرایش جبریاش، معتقد بود همه آنچه در جهان رخ میدهد حاصل اراده خداست و از فعل مستمر و بیقید و شرط او نشئت میگیرد؛ بنابراین، مؤمن کسی است که خدا او را هدایت کرده و کافر کسی است که خدا او را از هدایت محروم داشته است، اما خدا میتواند با لطف در حق همه کافران، آنان را مؤمن کند. [۳۷]
علیبن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۲۸۳ـ۲۸۴، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۳۸]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۴۰ـ۴۴۷، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
مذهب بُرغوث و بشر مریسی و نجار به هم نزدیک بود و همگی، برخلاف معتزله، در مرید بودن لمیزل خدا همنظر بودند، به این معنا که هر چه در عالم، از خیر و شر و ایمان و کفر و طاعت و معصیت، حادث میشود جز به اراده خدا نیست. [۳۹]
قسم ۱، ص ۸۱، محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب المللو النحل، چاپ محمدبن فتحاللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶) چاپ افست قم ۱۳۶۷ش.
با این همه، نجار اصطلاحآ به جبر معتدل قائل بود و همانند اشاعره اعتقاد داشت که اعمال بندگان، مخلوق خداست و آدمی فاعل آنهاست، به این اعتبار که آنچه را که از جانب خدا برای او اختصاص یافته است کسب میکند [۴۰]
علیبن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۲۸۳، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۴۱]
علیبن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۵۶۶، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۴۲]
شهفوربن طاهر اسفراینی، التبصیر فیالدین و تمییز الفرقة الناجیة عنالفرق الهالکین، ج۱، ص۹۳، چاپ محمدزاهد کوثری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۴۳]
هفتاد و سه ملت، یا، ج۱، ص۵۶ـ۵۷، اعتقادات مذاهب: رسالهای در فرق اسلام از آثار قرن هشتم هجری، چاپ محمدجواد مشکور، تهران: عطائی، (۱۳۴۱ش).
کسب).
۳.۸ - در مورد خلوددر باب خلود، نجار، همچون معتزله، معتقد بود مرتکب گناه کبیره در جهنم افکنده میشود، اما برخلاف دیدگاه معتزلی، عذاب او را ابدی نمیدانست. همچنین، موافق با استادش بشر مریسی و جهمیه، بر این نظر بود که کافران برای همیشه در جهنم نمیمانند و مؤمنانی که شایسته مُقام ابدی در بهشت نیستند نیز برای همیشه در آنجا نمیمانند. [۴۴]
عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بینالفرق، ج۱، ص۱۵۵، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بیتا).
[۴۵]
ابنمرتضی، کتاب المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، ج۱، ص۱۰۹، چاپ محمدجواد مشکور، (بیجا) ۱۹۸۸.
به نظر او، در آخرت عذاب کردن و رحمت آوردن بر طفل، هر دو، برای خدا جایز است و او اطفال مؤمنان را به بهشت و اطفال مشرکان را به جهنم میبرد. [۴۶]
علیبن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۲۸۴، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۴۷]
عثمان بن عبداللّه عراقی، الفرق المفترقة بین اهلالزیغ و الزندقة، ج۱، ص۶۶، چاپ یشار قوتلوآی، آنکارا ۱۹۶۱.
وی عذاب قبر را انکار میکرد [۴۸]
تبصرةالعوام فی معرفة مقالات الانام، منسوب به سیدمرتضیبن داعی حسنی رازی، ج۱، ص۶۳، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران: اساطیر، ۱۳۶۴ش.
و در این امر احتمالا متأثر از جهمیه بود که آیه «لایذوقونَ فیها الْمَوتَ الّا الْمَوتَةَ الاْوُلی. . . » را شاهد مدعای خود میگرفتند. [۵۰]
محمدبن احمد ملطی شافعی، التنبیه و الرّدعلی اهل الاهواء و البدع، ج۱، ص۱۲۴، چاپ محمدزاهد کوثری، قاهره ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
نجار، مثل معتزله، به خلق قرآن اعتقاد داشت. ۳.۹ - در مورد کلام اللههمچنین معتقد بود کلاماللّه وقتی خوانده میشود عَرَض، و وقتی نوشته میشود جسم است. [۵۱]
عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بینالفرق، ج۱، ص۱۵۵، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بیتا).
[۵۲]
ابنمرتضی، کتاب المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، ج۱، ص۱۰۸، چاپ محمدجواد مشکور، (بیجا) ۱۹۸۸.
[۵۳]
علیبن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۳۵۹ـ۳۶۰، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۵۴]
محمدبن محمد بزدوی، کتاب اصولالدین، ج۱، ص۱۲، چاپ هانس پیترلینس، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
[۵۵]
عبدالرحمانبن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علمالکلام، ج۱، ص۱۸۵، بیروت: عالمالکتب، (بیتا).
۴ - تاثیر گذاشتن بر بعضی از مخالفیننجار از طریق مخالفت سرسختانهاش با پارهای از دیدگاههای معتزلی، که دوران شکلگیری خود را میگذراند، به ویژه از طریق مباحثه با نظّام و ابوالهُذیل عَلّاف، [۵۶]
ابنمرتضی، کتاب المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، ج۱، ص۱۰۹، چاپ محمدجواد مشکور، (بیجا) ۱۹۸۸.
بر آنان تأثیر گذاشت و در این میان نظریاتش راه را برای دفاع متکلمان اشعری از نظریهشان، بر مبنای استدلالات عقلیای که پیش از آن بهکار نمیرفت، هموار کرد.
۵ - تالیفاتبهرغم اینکه آثار بسیاری به نجار نسبت دادهاند، به نظر میرسد آنچه از آرای وی در کتابهای سیرهنویسان نقل شده است، آرایی هستند که در مجادلات کلامی، انتساب آنها به نجار مشهور بوده است و مستقیماً از آثار خود او استخراج نشدهاند. آثار او عموماً رسالههایی درباره موضوعات کلامیِ رایجاند، مانند: کتابالاستطاعة، کتابالصفات و الاسماء، کتاب اثبات الرُسل، کتاب المخلوق، کتابالتعدیل و التجویر، کتابالإرجاء، کتابالقضاء و القدر، کتابالبدل، کتاب الردعلیالملحدین، و کتاب المستطیع علیابراهیم. [۵۷]
ابنندیم (تهران)، ج۱، ص۲۲۹.
[۵۸]
ج ۱، ستون ۳۰۳ـ۳۰۴، اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج ۱، در حاجیخلیفه، ج ۵.
۶ - فهرست منابع(۱) ابنتیمیه، منهاج السنةالنبویة، چاپ محمد رشاد سالم، (ریاض) ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۲) ابنمرتضی، کتاب المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، چاپ محمدجواد مشکور، (بیجا) ۱۹۸۸. (۳) ابنندیم (تهران). (۴) شهفوربن طاهر اسفراینی، التبصیر فیالدین و تمییز الفرقة الناجیة عنالفرق الهالکین، چاپ محمدزاهد کوثری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۵) علیبن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰. (۶) محمدبن محمد بزدوی، کتاب اصولالدین، چاپ هانس پیترلینس، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳. (۷) اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج ۱، در حاجیخلیفه، ج ۵. (۸) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بینالفرق، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بیتا). (۹) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، کتاب اصولالدین، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۰) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، کتاب الملل و النحل، چاپ البیرنصری نادر، بیروت ۱۹۷۰. (۱۱) تبصرةالعوام فی معرفة مقالات الانام، منسوب به سیدمرتضیبن داعی حسنی رازی، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران: اساطیر، ۱۳۶۴ش. (۱۲) عبدالرحیمبن محمد خیاط، کتاب الانتصار و الرد علی ابنالراوندی الملحد، چاپ نیبرگ، بیروت ۱۹۸۶. (۱۳) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب المللو النحل، چاپ محمدبن فتحاللّه بدران، قاهره (۱۳۷۵/ ۱۹۵۶) چاپ افست قم ۱۳۶۷ش. (۱۴) محمدبن عبدالکریم شهرستان، کتاب نهایة الاقدام فی علمالکلام، چاپ آلفردگیوم، قاهره (بیتا). (۱۵) عثمان بن عبداللّه عراقی، الفرق المفترقة بین اهلالزیغ و الزندقة، چاپ یشار قوتلوآی، آنکارا ۱۹۶۱. (۱۶) عبدالرحمانبن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علمالکلام، بیروت: عالمالکتب، (بیتا). (۱۷) حسنبن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (قسم الالهیات)، چاپ جعفر سبحانی، قم ۱۳۷۵ش. (۱۸) قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸. (۱۹) قاضی عبدالجباربن احمد، المحیط بالتکلیف، چاپ عمر سیدعزمی، (قاهره ۱۹۶۵). (۲۰) احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره (بیتا). (۲۱) محمدبن احمد ملطی شافعی، التنبیه و الرّدعلی اهل الاهواء و البدع، چاپ محمدزاهد کوثری، قاهره ۱۴۱۸/۱۹۹۷. (۲۲) هفتاد و سه ملت، یا، اعتقادات مذاهب: رسالهای در فرق اسلام از آثار قرن هشتم هجری، چاپ محمدجواد مشکور، تهران: عطائی، (۱۳۴۱ش). ۷ - پانویس
۸ - منابعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حسین بن محمد نجار»، شماره۶۲۱۵. |